شرح دعای سحر امام خمینی (ره) (قسمت سیزدهم)
۲۷ خرداد ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِارْضاهُ، وَ كُلُّ قَوْلِكَ رَضِىٌّ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ.
بار الها از تو سؤال مى كنم به رضايت بخشترين قول تو، و همه گفتار تو رضايت بخش است، بار الها از تو سؤال مى كنم به همه قول و گفتارت.
- سؤال اولياء تابع تجليات حق است بر قلوب آنان
- عدم منافات تجلى وحدت با سؤال قول رضى و أرضى
- معناى رضى بودن همه قول خدا
سؤال اولياء تابع تجليات حق است بر قلوب آنان
از آنچه گذشت بر تو ظاهر شد و به طور مسلم بر چشم دلت مكشوف و بر باطن سرّت مفتوح شد كه از براى سالك سؤال حقيقى به اسماء الهى و توجه به صفات جلال و جمال حاصل نشود مگر پس از آنكه پروردگارش به اسم و صفتش بر او تجلى كند و با ديده دل و مكاشفه قلبى پروردگارش را در آيينه اسم و صفت مشاهده كند، پس توجه به او نموده و در نزد او خاضع شود و از او به آن اسم و به آن صفت سؤال كند. و چنانكه در گذشته محقق شد و تحقيق لازم در اين باره به عمل آمد حالات سالك و مقامات او در سير و سلوكش مختلف است، زيرا انسان مظهر اسم كلّ يوم هو في شأن است: هر روزى او در شأن تازهاى است. پس در هر حالى و شأنى محبوبش با اسمى براى او ظاهر مى شود و معشوق و مطلوبش به تجلى تازهاى از لطف و قهر و جلال و جمال براى او تجلى مى كند.
هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است
اين گدا بين كه چه شايسته انعام افتاد
و گاهى مى شود كه با يك اسم دو گونه تجلى و دو طور ظهور مى نمايد، يك جلوه به گونه كثرت در وحدت؛ و در اين حال بر زبانش سخنى جارى مى شود كه با حالش مناسب باشد و چيزى مى گويد كه دلالت بر وحدت دارد، و مى گويد: بار الها من از قول تو سؤال مى كنم لفظ قول را مفرد مى آورد. و اگر به گونه اى ديگر بر او تجلى كرد و تجلى وحدت در كثرت بود، سلطان كثرت بر دل او غالب آيد، پس كلامى را مترنم مى شود كه مناسب با حالش بوده و دلالت بر كثرت نمايد، و مى گويد: بار الها من سؤال مى كنم به تمام ترين كلماتت و كلمات را به لفظ جمع مى آورد. و اين يكى از اسرار آن است كه در دعاى شريف لفظ قول مفرد و لفظ كلمات به صيغه جمع آمده است.
عدم منافات تجلى وحدت با سؤال قول رضى و أرضى
اشكال: تجلى به طور كثرت در وحدت با جمله اى كه در دعاست يعنى رضايت بخشترين قول تو منافات دارد، و همچنين با جمله همه قول تو رضايت بخش است زيرا كه كثرت در معناى اين دو جمله آمده است.
جواب اشكال: تغيير حالات به طور آنى است و در يك آن از زمان ممكن است حالت تغيير كند، يعنى ممكن است حق تعالى بر بندهاى در آنى با اسمى تجلى كند و در آن بعدى با اسم ديگر تجلى نمايد، و به يك اسم در دو لحظه از زمان دو گونه تجلى نمايد. علاوه بر اين بايد توجه داشت كه دعا از صاحب مقام جمع احمدى و قلب باقرى محمدى (صلّى اللّه عليهم اجمعين) صادر شده است و هيچ استبعاد ندارد كه چنان قلبى در يك آن و يك لحظه جمع ميان وحدت و كثرت كند. و در عين حال منافاتى ندارد كه در موارد ديگر، حالات آن بزرگواران اختلاف داشته و اين گونه حالت جمع نداشته باشند و بلكه حالت وحدت يا كثرت بر آنان غلبه كند. جواب اشكال، از نظر خود من اين بود كه گفته شد.
و از شيخ عارف كامل (كه خدا سايه اش را مستدام كند) پرسيدم كه جهت مفرد بودن در بعضى از جملات و جمع بودن در بعضى ديگر چيست؟ حاصل جواب او اين بود كه: حالات سالك مختلف است، گاهى مى شود كه پروردگارش بر او به اسمى تجلى مى كند و حالتى به حسب آن تجلى دارد، سپس به اسم ديگرى تجلى مى كند و حالتى مناسب با آن تجلى دارد، سپس با همان اسم اول تجلى مى كند پس آن حالت اولى باز مى گردد. اينجاست كه سؤال در حالت اول با سؤال در حالت سوم به يك گونه مى شود.[1] و از بعضى از صاحب نظران پرسيدم او جوابى داد كه ذكرش مناسب نيست.
معناى رضى بودن همه قول خدا
از اين مطلب كه بگذريم بايد متوجه بود كه قول خداى تعالى همهاش رضايت بخش است و هيچ سخطى در آن نيست، زيرا حضرتش با قول تكوينى اش ماهيات را به راه راستشان كه وجود و كمالات وجود است هدايت فرمود، و با قول تشريعى اش نفوس مستعد را هدايت فرمود تا در ناحيه علم و عمل از قوه به فعل آيند.
پس هر كس كه با امر هدايت تكوينى يا تشريعى هدايت شده باشد به خاطر پيروى كردن امر تكوينى الهى و اطاعت امر كن، و اطاعت قول تشريعى و اطاعت دستورات اوست. و آن كس كه هدايت نشده باشد به خاطر نداشتن استعداد و مخالفتش با امر تكوينى الهى بوده و شقاوت گريبانگيرش گشته و از دستورات شرعى او اطاعت نكرده است.
و رضايت بخش ترين قول تكوينى همان قول ذاتى است كه به واسطه آن قول ذاتى بود كه اسماء الهى در حضرت علمى ظهور يافت و اعيان ثابته را كه در غيب واحديت پنهان بودند قرع سمع كرد.
و رضايت بخشترين قول تشريعى علم توحيد است كه به واسطه فرشتگان و پيامبران بر بندگان خدا افاضه شده، و علم تهذيب نفس است كه سعادت انسان به آن بستگى دارد. و از همه اينها رضايت بخش تر، توحيد محمدى است كه در ليله مباركه محمدى به وسيله كلام جمعى احدى قرآنى نازل شده است.
[1] ) فرق ميان جواب شيخ بزرگوار با پاسخ حضرت امام اين است كه حضرت امام كثرت و وحدت را در خود تجلّى مىدانند ولى شيخ در تعدّد تجليات كه اگر با اسمى يك بار تجلّى شد سؤال به صورت مفرد مى آيد و اگر با يك اسم دو بار يا بيشتر تجلى شد سؤال به صيغه جمع مى آيد.
منبع: مرکز تحقیقات اسلامی