ويژگى هاى دوستان خدا از نظر احادیث
۳۱ تیر ۱۳۹۴ 0 معارفپيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ به سؤال از آيه «بدانيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى شوند» ـ فرمود :
هُمُ الّذينَ يَتَحابُّونَ في اللّه ِ .
آنان كسانى هستند كه در راه خدا به يكديگر محبّت مى ورزند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ به سؤال از دوستان خدا ـ فرمود :
الّذينَ إذا رُؤوا ذُكِرَ اللّه ُ .
كسانى كه هرگاه ديده شوند خدا به ياد آورده شود .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به نقل از جبرئيل ـ فرمود : خداوند متعال مى فرمايد:
مَن أهانَ لي وَلِيّا فَقَد بارَزَني بِالمُحارَبَةِ .
هركه دوست مرا خوار سازد، به مبارزه با من برخاسته است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إذا استُحِقَّت وَلايَةُ اللّه ِ و السَّعادَةُ جاءَ الأجَلُ بَينَ العَينَينِ و ذَهَبَ الأمَلُ وراءَ الظَّهرِ ، و إذا استُحِقَّت وَلايَةُ الشَّيطانِ و الشَّقاوَةُ جاءَ الأمَلُ بَينَ العَينَينِ و ذَهَبَ الأجَلُ وراءَ الظَّهرِ .
هرگاه دوستى خدا و سعادت سزاوار [كسى ]شود، مرگ پيش چشم او بيايد و آرزو پشت سرش رود و هرگاه دوستى شيطان و شقاوت سزاوار [كسى] شود،آرزو جلو چشم او بيايد و مرگ پشت سرش قرار گيرد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
ثَلاثُ خِصالٍ مِن صِفَةِ أولياءِ اللّه ِ: الثِّقَةُ باللّه ِ في كلِّ شيءٍ ، و الغِنى بهِ عَن كلِّ شيءٍ ، و الافتِقارُ إلَيه في كلِّ شيءٍ .
سه خصلت از صفات اولياى خداست: اعتماد كردن به خدا در هر كارى و بى نياز شدن به واسطه او از هر چيزى و نيازمندى به او در هر چيزى.
امام على عليه السلام :
إنّ أولياءَ اللّه ِ لَأكثَرُ النّاسِ لَهُ ذِكرا ، و أدوَمُهُم لَهُ شُكرا ، و أعظَمُهُم على بَلائهِ صَبرا .
دوستان خدا بيش از همه مردم به ياد او هستند و در شكرگزارى از او مداومت بيشترى نشان مى دهند و بر بلاى او شكيباترند.
امام على عليه السلام :
إنّ أولياءَ اللّه ِ تعالى كُلُّ مُستَقرِبٍ أجَلَهُ ، مُكَذِّبٍ أملَهُ ، كَثيرٍ عَمَلُهُ ، قَليلٍ زَلَلُهُ .
دوستان خداوند متعال هر آن كسى است كه مرگ خود را نزديك بيند و آرزويش را دروغ شمارد و بسيار عمل كند و كمتر بلغزد.
امام على عليه السلام :
إنّ اللّه َ تباركَ و تعالى ··· أخفى وَلِيَّهُ في عِبادِهِ ، فلا تَستَصغِرَنَّ عَبدا مِن عَبيدِ اللّه ِ ؛ فرُبَّما يَكونُ وَلِيَّهُ و أنتَ لا تَعلَمُ .
خداوند تبارك و تعالى··· دوست خود را در ميان بندگانش پنهان نگه داشته است. بنا بر اين هيچ يك از بندگان خدا را حقير مشماريد؛ زيرا ممكن است كه او دوست خدا باشد و تو ندانى.
امام على عليه السلام :
إنّما سُمِّيَتِ الشُّبهَةُ شُبهَةً لأنّها تُشبِهُ الحَقَّ ، فأمّا أولياءُ اللّه ِ فضِياؤهُم فيها اليَقينُ ، و دَليلُهُم سَمْتُ الهُدى ، و أمّا أعداءُ اللّه ِ فدُعاؤهُم فيها الضَّلالُ ، و دَليلُهُمُ العَمى .
شبهه را از آن رو شبهه ناميده اند كه شبيه حقّ است. اما دوستان خداوند، روشنايى آنها در [ظلمت ]شبهات، يقين است و راهنمايشان، راه راست ولى دشمنان خدا، دعوتگر آنان در شبهات، گمراهى است و راهنمايشان كورى.
امام على عليه السلام :
لَو رَخَّصَ اللّه ُ في الكِبرِ لأحَدٍ مِن عِبادِهِ لَرَخَّصَ فيهِ لِخاصَّةِ أنبيائهِ و أوليائهِ ، و لكنَّهُ سبحانَهُ كَرَّهَ إلَيهِمُ التَّكابُرَ، و رَضِيَ لَهُم التَّواضُعَ .
اگر بنا بود خداوند به فردى از بندگان خود رخصت كِبر و بزرگ منشى دهد، بى گمان اين رخصت را به پيامبران و دوستان خاصّ خود مى داد، اما خداوند سبحان تكبّر را در نظرشان ناپسند ساخت و برايشان فروتنى پسنديد.
امام على عليه السلام :
إنّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللّه ُ لِخاصَّةِ أوليائهِ .
همانا جهاد درى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى دوستان خاصّ خود گشوده است.
امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ فرمود :
لَم يَصْفِهَا اللّهُ ُ تعالى لأوليائهِ ، و لَم يَضِنَّ بها على أعدائهِ .
خداوند بزرگ آن را براى دوستان خود صاف و گوارا نساخته و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزيده است.
امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ فرمود :
لَم يَرْضَها ثَوابا لأوليائهِ، و لا عِقابا لأعدائهِ .
خداوند راضى نشده كه دنيا را پاداش دوستان خود و كيفر دشمنانش قرار دهد.
امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ فرمود :
مَهبِطُ وَحيِ اللّه ِ ، و مَتجَرُ أولياءِ اللّه ِ ، اكتَسَبوا فيها الرّحمَةَ ، و رَبِحوا فيها الجَنَّةَ .
فرودگاه وحى خداست و بازار سوداگرى دوستان خدا، كه در آن رحمت به دست مى آورند و بهشت را سود مى برند.
امام على عليه السلام :
إنّ تَقوَى اللّه ِ حَمَتْ أولياءَ اللّه ِ مَحارِمَهُ ، و ألْزَمَت قُلوبَهُم مَخافَتَهُ .
تقواى الهى، دوستان خدا را از حرام هاى او بازداشت و ترس از او را با دل هايشان پيوند داد.
امام على عليه السلام :
اللّهُمّ إنّكَ آنَسُ الآنِسينَ (لمُؤانِسينَ) لأوليائكَ ، و أحضَرُهُم بِالكِفايَةِ لِلمُتَوكِّلينَ علَيكَ ، تُشاهِدُهُم في سَرائرِهِم ، و تَطَّلِعُ علَيهِم في ضَمائرهِم ، و تَعلَمُ مَبلَغَ بَصائرِهِم ؛ فأسرارُهُم لكَ مَكشوفَةٌ ، و قُلوبُهُم إلَيكَ مَلهوفَةٌ ، إن أوحَشَتهُمُ الغُربَةُ آنَسَهُم ذِكرُكَ ، و إن صُبَّتْ علَيهِمُ المَصائبُ لَجؤوا إلَى الاستِجارَةِ (الاسْتِخارَةِ) بِكَ ؛ عِلما بأنّ أزِمَّةَ الاُمورِ بِيَدِكَ ، و مَصادِرَها عَن قَضائكَ .
بار خدايا! تو براى دوستان خود انيس ترين انيسانى و براى كارسازى كردن امور توكّل كنندگانِ بر خود آماده ترين كسانى. نهانى هايشان را مى بينى و بر ضماير و انديشه هايشان آگاهى و اندازه بصيرت هايشان را مى دانى. بنا بر اين، رازهايشان براى تو آشكار و دل هايشان به سوى تو مشتاق است. اگر غربت و تنهايى آنان را به وحشت اندازد، ياد تو مونس آنان شود و اگر مصيبت ها بر آنان فرو ريزد، به پناه جويى از تو متوسّل مى شوند؛ زيرا مى دانند كه سررشته كارها در دست توست و منشأ آنها قضا و فرمان توست.
امام على عليه السلام ـ در وصف اولياى خداوند ـ فرمود :
هُم قَومٌ أخلَصوا للّه ِ تعالى في عِبادَتِهِ ، و نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا حِينَ نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها، فعَرَفوا آجِلَها حِينَ غُرَّ النّاسُ سِواهُم بعاجِلِها ، فتَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سَيَترُكُهُم ، و أماتُوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سيُميتُهُم .
آنان مردمى هستند كه در عبادت خداوند متعال اخلاص مى ورزند و زمانى كه مردم ظاهر دنيا را مى بينند، آنان باطن دنيا را مشاهده مى كنند و از اين رو، آينده آن را شناختند در حالى كه ديگر مردم فريفته امروز آنند. پس، از دنيا آنچه را كه مى دانند بزودى آنان را ترك خواهد گفت ، ترك كردند و آنچه را كه مى دانند به زودى آنان را مى ميراند ميراندند.
امام على عليه السلام :
إنّ أولياءَ اللّه ِ هُمُ الذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ، و اشتَغَلوا بآجِلِها إذا اشتَغَلَ النّاسُ بعاجِلِها ، فأماتُوا مِنها ما خَشَوا أن يُميتَهُم ، و تَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سَيَترُكُهُم ، وَ رأوا استِكثارَ غَيرِهِم مِنها استِقلالاً ، وَ دَركَهُم لَها فَوتا ، أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ ، و سِلمُ ما عادَى النّاسُ ! بِهِم عُلِمَ الكِتابُ و بِهِ عَلِموا ، و بِهِم قامَ الكِتابُ و بهِ قاموا ، لا يَرَونَ مَرجُوّا فَوقَ ما يَرجُونَ ، و لا مَخُوفا فَوقَ ما يَخافونَ .
دوستان خدا همان كسانى هستند كه باطن دنيا را مى نگرند در حالى كه ديگر مردم به ظاهرش چشم دارند، و به آينده و فرجام دنيا مشغولند در حالى كه ساير مردم به نقد و امروز آن سرگرمند. آنچه را از دنيا كه مى ترسند آنان را نابود كند، نابود مى كنند و آنچه را از دنيا كه مى دانند بزودى آنان را ترك خواهد گفت، ترك مى كنند و آنچه را كه ديگران از دنيا زياد و با ارزش مى شمارند اندك و حقيرش مى بينند و رسيدن خود به آنها را از دست دادن [سعادت و رستگارى خويش] مى شمارند. دشمن چيزى هستند كه مردم [دنيا طلب] با آن در صلح و سازشند و دوستدار چيزى هستند كه مردم با آن دشمنى مى ورزند! كتاب [خدا] به وجود آنان شناخته و دانسته مى شود و آنان به آن دانا و عارفند، كتاب به آنان استوار است و آنان به كتاب استوارند، بالاتر از چيزى كه بدان اميد بسته اند اميدى نمى شناسند و ترسناكتر از چيزى كه از آن مى ترسند، چيزى را مايه ترس نمى دانند.
عيسى عليه السلام ـ در توصيف اولياى الهى ـ فرمود :
الّذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا حِينَ نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها . ، و الّذينَ نَظَروا إلى آجِلِ الدُّنيا حِينَ نَظَرَ النّاسُ إلى عاجِلِها ، و أماتُوا مِنها ما يَخشَون أن يُميتَهُم ، و تَرَكوا ما عَلِموا أنْ سَيَترُكُهُم ، فصارَ اسْتِكثارُهُم مِنها استِقلالاً ، و ذِكرُهُم إيّاها فَواتا ، و فَرَحُهُم بما أصابُوا مِنها حُزنا ··· يُحِبُّونَ اللّه َ تعالى و يَستَضيؤونَ بِنُورِهِ ، و يُضيؤونَ بهِ ، لَهُم خَبَرٌ عَجيبٌ ، و عِندَهُمُ الخَبَرُ العَجيبُ ، بِهِم قامَ الكِتابُ و بهِ قامُوا ، و بِهِم نَطَقَ الكِتابُ و بهِ نَطَقوا ، و بِهِم عُلِمَ الكِتابُ و بهِ عَلِموا ، لَيسُوا يَرَونَ نائلاً مَع ما نالوا ، و لا أمانِيَّ دُونَ ما يَرجُونَ ، و لا خَوفا دُونَ ما يَحْذَرونَ .
كسانى كه به باطن دنيا مى نگرند ، در حالى كه مردم به ظاهر آن چشم دوخته اند و كسانى كه فراسوى دنيا مى نگرند، در حالى كه مردم به اكنونِ آن چشم دوخته اند و لذا آنچه را از دنيا كه بيم دارند [فضيلت هاى ]آنان را بميراند مى ميرانند و آنچه را كه مى دانند به زودى آنها را ترك خواهند گفت ترك مى كنند. از اين رو، هر بهره فراوانى هم كه از آن [براى آخرتشان ]برگيرند كم مى شمارند. و به ياد دنيا بودن را براى خود خسارت مى بينند. و شادى خود از رسيدن به چيزهاى دنيوى را غم و اندوه مى دانند··· خداوند متعال را دوست دارند و از نور او پرتو مى گيرند و به واسطه آن به ديگران روشنايى مى بخشند. آنان را خبرى عجيب است و نزدشان خبر شگفت آور مى باشد، كتاب به آنان استوار است و آنان به كتاب. كتاب به آنان گوياست و آنان به كتاب، كتاب به واسطه آنان دانسته مى شود و آنان به آن عارف و دانايند. با وجود آنچه بدان رسيده اند ديگر مطلوبى براى خود نمى بينند و آرزوهايى فراتر از آنچه اميد دارند ندارند و ترسى بالاتر از آنچه از آن مى ترسند نمى شناسند.
بحار الأنوار ـ به نقل از عبد الرحمان بن سالم از بعضى از فقهاء ـ :
قالَ أمير المؤمنين عليه السلام : «إنَّ أوْلياءَ اللّه َ لا خَوْفٌ عَلَيْهِم ···» ، ثمّ قالَ : تَدرُونَ مَن أولياءُ اللّه ِ ؟ قالوا : مَن هُم يا أميرَ المؤمنينَ ؟ فقالَ : هُم نَحنُ و أتباعُنا ، فمَن تَبِعَنا مِن بَعدِنا طُوبى لَنا ، و طُوبى لَهُم أفضَلُ مِن طُوبى لَنا . قالَ : يا أميرَ المؤمنينَ ، ما شأنُ طُوبى لَهُم أفضَلُ مِن طُوبى لَنا ؟ أ لَسنا نَحنُ و هُم على أمرٍ ؟! قالَ : لا ؛ لأنَّهُم حَمَلوا ما لَم تُحمَلوا علَيهِ ، و أطاقُوا ما لَم تُطيقُوا . .
امام على عليه السلام چون آيه «بدانيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است···» را خواند فرمود : مى دانيد دوستان خدا چه كسانى هستند؟ عرض كردند: چه كسانى هستند، اى امير مؤمنان؟ فرمود: آنان، ما و پيروانمان هستيم. پس، كسانى كه بعدِ ما از ما پيروى كنند خوشا به حال ما و خوشتر به حال آنان. عرض كردند: اى امير مؤمنان! چرا خوشا به حال ما و خوشتر به حال آنان؟ مگر نه اين است كه ما و آنان هر دو در يك راهيم؟! فرمود: نه، زيرا آنان بارى را به دوش مى كشند كه شما نكشيده ايد و چيزهايى را تحمّل مى كنند كه شما تحمّل نكرده ايد.
امام باقر عليه السلام :
وَجَدنا في كِتابِ عليِّ بنِ الحُسَينِ عليهما السلام «ألاَ إنَّ أوْلِياءَ اللّه ِ ···» إذا أدَّوا فَرائضَ اللّه ِ ، و أخَذوا سُنَنَ رسولِ اللّه ِ ، و تَورَّعُوا عَن محارِمِ اللّه ِ ، و زَهِدوا في عاجِلِ زَهرَةِ الدُّنيا ··· .
در كتاب على بن حسين عليهما السلام يافتيم كه [مراد از آيه] : «بدانيد كه دوستان خدا···» زمانى [دوستان خدا هستند] كه فرايض خدا را به جا آورند و به سنّت هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله چنگ زنند و از حرام هاى خدا پرهيز كنند، و به زرق و برق جهان گذرا بى اعتنايى ورزند···.
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :
مَن عَرَفَ اللّه َ و عَظَّمَهُ مَنَعَ فاهُ مِن الكَلامِ ، وَ بطنَهُ مِن الطَّعامِ ، و عَفى . نَفسَهُ بِالصِّيامِ و القِيامِ قالوا : بآبائنا و اُمَّهاتِنا يا رسولَ اللّه ِ، هؤلاءِ أولِياءُ اللّه ِ؟ قالَ : إنّ أولياءَ اللّه ِ سَكَتوا فَكانَ سُكوتُهُم ذِكرا ، و نَظَروا فَكانَ نَظَرُهُم عِبرَةً ، و نَطَقوا فَكانَ نُطقُهُم حِكمَةً ، وَ مَشَوا فَكانَ مَشيُهُم بَينَ النّاسِ بَرَكَةً ، لَولا الآجالُ الّتي قَد كُتِبَت علَيهِم لَم تَقَرَّ أرواحُهُم في أجسادِهِم خَوفا مِن العَذابِ و شَوقا إلَى الثَّوابِ .
هر كه خدا را شناسد و به عظمت او پى بَرَد، دهانش را از سخن گفتن فرو بندد و شكمش را از خوراك باز دارد و خودش را با روزه و شب زنده دارى فرسوده سازد عرض كردند: پدران و مادران ما به فدايت اى رسول خدا! اينها همان دوستان خدايند؟فرمود: دوستان خدا خاموشى مى گزينند و خاموشى آنها ذكر خداست و مى نگرند و نگاهشان عبرت است و سخن مى گويند و سخنانشان حكمت است و راه مى روند و راه رفتنشان در ميان مردم مايه بركت است. اگر نه اين بود كه اجل هايشان نوشته شده است، از ترس عذاب و شوق ثواب، [لحظه اى ]جان هايشان در كالبدهايشان قرار نمى گرفت.
امام صادق عليه السلام :
إنّ أولياءَ اللّه ِ لَم يَزالوا مُستَضعَفِينَ قَليلينَ مُنذُ خَلَقَ اللّه ُ آدَمَ عليه السلام .
دوستان خدا، از همان زمانى كه خداوند آدم عليه السلام را آفريد، همواره در ضعف و اقلّيّت بوده اند.
امام صادق عليه السلام :
يا أبا بَصيرٍ ، طُوبى لِشِيعَةِ قائمِنا المُنتَظِرِينَ لِظُهورِهِ في غَيبَتِهِ ، و المُطيعينَ لَهُ في ظُهورِهِ ، اُولئكَ أولِياءُ اللّه ِ الّذينَ لا خَوفٌ علَيهِم و لا هُم يَحزَنونَ .
اى ابو بصير! خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهورش هستند و در زمان ظهورش فرمانبردار اويند. اينان دوستان خدايند كه بر آنان نه بيمى است و نه اندوهگين مى شوند.
امام صادق عليه السلام :
إنّ اللّه َ جَعَلَ وَلِيَّهُ في الدُّنيا غَرَضا لِعَدُوِّهِ .
خداوند دوست خود را در دنيا آماج دشمن خويش قرار داده است.
تنبيه الخواطر:
لَم يَزَلْ زَكريّا عليه السلام يَرى وَلَدَهُ يحيى مَغموما باكِيا مَشغولاً بِنَفسِهِ ، فقالَ : يا ربِّ ، طَلَبتُ مِنكَ ولَدا أنتَفِعُ بهِ فَرَزقتَنيهِ لا أنتَفِعُ بهِ ؟! فقالَ : طَلَبتَ وَلِيّا و الولِيُّ لا يكونُ إلاّ هكذا . البَرايا أهدافُ البَلايا .
زكريا عليه السلام فرزند خود يحيى را پيوسته غمگين و گريان و در خود فرو رفته مى ديد. عرض كرد: پروردگارا! من از تو فرزندى خواستم كه از او بهره مند شوم و تو فرزندى روزيم كردى كه از او سودى نمى برم؟ فرمود: تو وليّى خواستى و ولىّ جز چنين نباشد. بى گناهان آماج بلاها هستند.
میزان الحکمه،جلد سیزدهم.