شرح دعای سحر امام خمینی (ره) (قسمت نهم)
۲۷ خرداد ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع
اللّهمّ انّى أسئلك من عزّتك باعزّها، و كلّ عزّتك عزيزة، اللّهمّ انّى اسئلك بعزّتك كلّها.
بار الها از تو سؤال مى كنم به عزيزترين عزتهايت، و همه عزت تو عزيز است، بار الها از تو سؤال مى كنم به همه عزتت.
- معانى عزيز
- سمع و بصر در حق متعال از شئون علم اوست
- حقيقت معناى امر بين الأمرين
- دنباله سخن معناى عزيز و أعز
معانى عزيز
عزيز يا به معناى پيروزمند است و يا به معناى نيرومند و يا فردى كه همتا نداشته باشد. و خداى تعالى عزيز است به معناى اول كه پيروز است بر همه اشياء و قاهر است بر آنها، و همه سلسله وجود مسخر امر اوست هيچ جنبنده اى نيست مگر آنكه زمامش به دست اوستبدون آنكه سركشى كنند در زير قهاريت او مقهورند و بدون آنكه جرأت طغيان داشته باشند در زير قدرت او خوار و ذليل اند، و سلطنت مطلقه او راست، و مالكيت تامه و پيروزى بر امر و خلق از آن اوست، و حركت هر جنبنده اى به تسخير اوست، و فعل هر فاعل به امر و تدبير اوست.
و خداى تعالى عزيز است به معناى دوم، زيرا او واجب الوجود فوق بى نهايت است به نيرويى بى نهايت، و در دايره وجود جز او نيرومندى نيست، و نيروى هر نيرومند سايه اى از نيروى او و يكى از درجات نيروى اوست، و موجودات از آن جهت كه فانى در اويند و وابسته به اويند و به جنبه يلى الربى كه دارند نيرومندند و اما از آن جهاتى كه به خود نسبت دارند و از جنبه يلى الخلقى ضعيف و ناتوانند: اى مردم شما نيازمنديد به اللّه، و اللّه است كه بى نياز و ستوده است، و نيست اين ها (بتها) مگر اسم هايى كه شما و پدرانتان اين نامها را گذاشته ايد و خداوند حجّتى بر اين نامها فرو نفرستاده است.
اگر مقصود از نيرومند كه گفتيم نيرو در مقابل ضعف باشد سخن آن است كه گفته شد، و اگر نيرو بدان معنى مقصود باشد كه مبدأ آثار است باز خداى تعالى مبدأ آثار بى نهايت است و در دار وجود جز او ديّارى نيست و جز صفات و آثار او ديّارى نيست و در عالم وجود مؤثرى جز اللّه نيست، و هر چه مؤثر و يا مبدأ اثرى هست از مظاهر خلقى اوست، بلكه اوست سميع و بصير با عين سمع و بصر ما.
سمع و بصر در حق متعال از شئون علم اوست
شيخ عارف كامل ما شاه آبادى (كه خداى سايه اش را بر سر مريدانش مستدام بدارد) گويد: سميع و بصير از امهات اسماء نيستند و به علم الهى در مقام ذات باز مى گردند، و از علم ذاتى جدا نمى شوند مگر هنگامى كه به مخلوق ها و مظاهر واقع شوند. پس محقق شدن سميع و بصير در حق خداى تعالى به عين همان سمع و بصرى است كه بر مظاهر واقع مى گردد.
پس همه مبادى تأثير، مظاهر قوت و قدرت او مى باشند و اوست ظاهر و باطن و اول و آخر.
شيخ كبير محيى الدين در فصوص خود مى گويد: بدان كه علوم ذوقى كه از براى اهل اللّه حاصل مى شود بر حسب اختلاف قوايى كه حاصل از آن علوم است مختلف مى شود با اينكه همگى به عين واحد باز مى گردند، كه خداى تعالى مى فرمايد: من گوش او مى شوم كه با آن مى شنود، و چشم او مى شوم كه با آن مى بيند، و دست او مى شوم كه با آن حمله مى كند، و پاى او مى شوم كه با آن راه مى رود.
پس خدا به حسب اين روايت چنين مى فرمايد كه هويتش عين جوارحى است كه آن جوارح عين عبد است، پس هويت يكى است و جوارح مختلف اند.
حقيقت معناى امر بين الأمرين
و اين است حقيقت امر بين الأمرين كه گذشتگان شايسته از اولياى حكمت و چشمه هاى جوشان تحقيق مانند مولاى فيلسوف ما صدر الحكماء المتألهين (رضوان اللّه عليه) آن را گفته و غير او از محققين نيز از او پيروى كرده اند.
و خداى تعالى عزيز است به معناى سوم، يعنى بى همتاست، زيرا صرف الوجود و وجود صرف دوئيت نمى پذيرد و تكرار نمى شود و هر چه آن را دوباره فرضش كنى همان خود او خواهد بود، چنانكه در جاى خود محقق شده است و اين مختصر جاى گفتارش نيست.
و عزيز، بنابر آنچه به شيخ كبير در انشاء الدوائر نسبت داده شده از اسماء ذات است، ولى مقتضاى تحقيق آن است كه بگوييم: اگر عزيز را به معناى سوم بگيريم (بى همتا) از اسماء ذات است، و اگر به معناى دوم (مبدأ آثار) بگيريم از اسماء صفات است، و اگر به معناى اول (پيروز) بدانيم از اسماء افعال خواهد بود.
شيخ عارف ما (دام ظله) فرموده: آنچه از اسماء بر وزن فعول و فعيل باشد از اسماء ذات است چون دلالت دارد بر آنكه ذات معدن آن اسم است. و ايشان را اصطلاحى بود كه مى فرمود: صيغه هاى معدنى. بنا بر اين بسيارى از اسماء كه در تحقيق شيخ كبير از اسماء صفت و فعل هستند به نظر شيخ ما (شاه آبادى- دام ظله) از اسماء ذات خواهند بود.
دنباله سخن معناى عزيز و أعز
و شايد مراد از عزت در جمله مذكور در دعا، صفاتى است كه داراى قوه و غلبه هستند مانند قهاريت و مالكيت و واحديت و احديت و معيديت و غير اين ها. و مراد از عزيزترين عزت آن است كه در ميان اين اسماء، آنچه ظهور غلبه و قهريت در آن بيشتر و تمامتر باشد مانند: واحد و قهار، چنانكه مى فرمايد: امروز ملك از آن كيست؟ از آن اللّه واحد قهار است. و مانند مالك، چنانكه مى فرمايد: مالك روز جزا. و روزى كه رجوع تام مى شود آن روز روز سلطنت مطلقه است و روز دولت اسم واحد قهار است كه تمام سلسله وجود به سوى او بازگشته و در قهر او مستهلك مى شوند آنچنان كه معدوم مى شوند، سپس در نشأه ديگرى انشاء مى شوند، چنانكه مثنوى بدان اشاره كرده:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گويدم كانّا إليه راجعون
منبع: مرکز تحقیقات اسلامی