شرح نامه 31 نهج البلاغه: کلید گنجینهی رحمت خدا در دست انسان
۰۴ آبان ۱۳۹۴ 0 معارف
"جَعَلَ فى يَدَيكَ مَفاتيحَ خزائنِه بِما أذِنَ لَكَ فيه مِن مَسألتِه فَمَتى شِئتَ استَفتَحتَ بِالدّعاءِ أبوابَ نعمتهِ و استَمطَرتَ شَآبيبَ رحمتِه"
'خداوند كليدهاى خزائن (رحمت) خود را در دست تو قرار داد، بدين ترتيب كه اجازه سؤال و درخواست از حضرتش را به تو داد. پس هر گاه خواستى درهاى نعمت او را بوسيلهى دعا گشوده و درخواست فروريختن باران هاى پياپى رحمت او را مى نمائى'.
امام (علیه السلام) در این جملات، از كليدهاى خزائن رحمت و نعمت الهی سخن مى گويند. و در يك كلمه مى فرمايند كه كليد آن خزائن رحمت، دعاست. دعاكننده كليد به درهاى خزائن الهى مى اندازد و آن درها را باز مى كند. گشودن درهاى خزائن الهى دشوار نيست. با دعا و نيايش، آن درها بروى آدمى گشوده خواهند شد.
اهل دعا باید موضع رفيع و مقام بلند خود را شناخته و ارزش خود را درك كنند. در ارزيابى اميرالمؤمنين على (عليه السلام) دعا كنندگان، كليد داران خزائن رحمت الهى اند.
مهمتر آنكه اين ورود و ملاقات و اين دستيابى به خزائن رحمت پروردگار محدود به زمان خاصى نيست. شب و روز ندارد، صبح و ظهر و عصر ندارد، زمستان و تابستان و ساير فصول ندارد. از طرف خداوند به طور تمام وقت. آمادگى پذيرش هست. اين مائيم كه بايد انتخاب كنيم، اينجا اطلاع قبلى و اذن و اجازه ى پيشين نمى خواهد. براى ورود و بار يافتن در مركز رحمت، ممانعتى نيست، عذر و بهانه نمى آورند و انسان را حيران و سرگردان نمى نمايند.
اين انسان ضعيف و ناتوان است كه اگر قدرت را در دست بگيرد، ملاقاتها را محدود مى كند، وقت غذا خوردن مى خواهد، زمان آسايش و استراحت لازم دارد، سرگرم شدن به كار يكى، او را از رسيدگى به كار ديگرى باز مى دارد، گرسنگى و تشنگى، خستگى و كسالت و حبّ و بغض بى ملاك و حوصله نداشتن، همه، عواملى است كه انسان را در توجه به ديگران محدود مى سازد. ولی در پيشگاه مقدس الهى، اين عوارض نقصان آور و مادى نيست و از اينرو انسان در هر آن و لحظه اى و در هر حال و وضعى مى تواند رشته ى ارتباط با خدا را بر قرار كند.
اينجاست كه بايد گفت آنانكه از اين شرائط مساعد و سراسر رحمت و لطف الهى استفاده نمى كنند، بسيار بى سعادت بوده و انصافا محروم و بدبختند و گناه و تقصير از هيچ كس جز خود آنها نيست! گر گدا كاهل بود، تقصير صاحب خانه چيست؟
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى