حکمت های حضور در سرزمین منی: تفاوت نفس اماره و شیطان
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ 0 فرهنگ و اجتماعبعضی از روشنفکران، به اشتباه فکر می کنند که شیطان به معنای نفس امّاره است! در حالی که نفس امّاره، نیرویی «درونی و باطنی» است و مربوط به روح انسان میباشد، ولی شیطان، یک دشمن «خارجی» است.
شاهدِ اینکه شیطان و نفس امّاره دو چیز متفاوت هستند، آیات کریمه ی قرآن شریف میباشد. در قیامت وقتی دادگاه عدل الهی با قضاوت خداوند تشکیل می شود، آنجا افراد از هم شکایت می کنند؛ چون بهترین دادگستری تشکیل شده و حسابِ مو از ماست کشیدن و ذرّه و مثقال است. البته امکان تشکیل چنین دادگاهی در دنیا نیست، امّا در قیامت هست. قاضی آن نیز خداوندِ عادل است و پرونده ی آن، همان کتابی است که به دست ما میدهند:
﴿مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ،فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا﴾(۱)
از آنهایی که پرونده ی اعمالشان را به دست راستشان می دهند، حساب آسانی میکنند.
﴿و اَمّا مَن اوتِيَ كِتابَه من وَراءَ ظَهرِه﴾(۲)
امّا وای به حال کسانیکه نامهی اعمالشان را به دست چپشان میدهند؛
وای به حال آنها که چه گرفتاری در محشر دارند! در مورد پروندهای که در قیامت بهدست انسان میدهند، قرآن کریم می فرماید: وقتی آن نامهی عمل را بهدست شخص می دهند و خودِ انسان پرونده را تحویل میگیرد، می گوید:
﴿ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها﴾(۳)
هرکاری که انسان در دنیا انجام داده باشد، صغیره و کبیرهی آن در این نامه ی عمل یادداشت شده است. اعمال غرضورزی و اشتباه نیز نشده است؛ زیرا دو فرشته مأمور بوده اند و تمام اعمال را نوشته اند:
﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴾(۴)
البته شهود دیگری نیز در قیامت وجود و حضور دارند: «زمین»، «ملائکه»، «امام»، «خدا»، «اعضاء و جوارح» و ... از جمله شاهدان قیامت هستند. حتّی «پوست» بدن انسان، برای او شهادت می دهد:
﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ﴾(۵)
و به پوست [بدن] خود مى گويند: چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟ گويند: همان خدايى كه هر چيز را به سخن مى آورد، ما را به سخن آورده...
وقتی پوست بدن، علیه انسان شهادت می دهد، شخص به او اعتراض می کند که: چرا علیه من شهادت می دهی؟! میگوید: ﴿أَنْطَقَنَا اللَّهُ ﴾ ؛ آن خدایی که هر صاحب نطقی را به زبان میآورد، این پوست را نیز به زبان درآورده است.
«قاضیِ» دادگاهِ قیامت، خداوند، «پرونده» هم نامهی عمل انسان، «شهود» نیز بسیار است؛ انسان در یک دادگستری قرار می گیرد که هیچ راه فراری نیست و وکیل هم آنجا وجود ندارد که از او دفاع کند: ﴿لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ﴾(۶)؛ نه دوستی، نه حامی و نه فامیلی در آنجا پیدا نمی شود: ﴿يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ﴾.(۷)به تعبیر قرآن کریم، در قیامت وقتی انسانها وارد محشر می شوند، می بینند که در آن روز، هرکسی به فکر خویش است و او، تک و تنها در مقابل میزان «عدل الهی» قرار دارد. خداوند قرار است که عادلانه برای ما حکم کند؛ وقتی شیطان و کسی که فریب شیطان را خورده است، می آورند، طبق این قاعده که مجرم، همیشه گناهان را بر گردن کسی دیگر میاندازد و او را مجرم معرّفی میکند، انسان گناهکار از شیطان شکایت کرده و میگوید: خدایا این شیطان بود که مرا فریب داد! شیطان نیز از خود دفاع می کند و می گوید: منکه زور نداشتم به شما فشار آورم؛ من فقط شما را دعوت کردم و شما نیز دعوت من را پذیرفتید! صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدند، دعوت کردند، ولی شما دعوت آنها را نپذیرفتید:
﴿ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ﴾(۸)
و مرا بر شما هيچ تسلّطى نبود، جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد. من را ملامت نکنید، نفس خود را ملامت کنید!
شیطان در ادامه می گوید: این نفس امّاره ی شما بود که فریبتان داد. شیطان با این پاسخ، خود را تبرئه می کند. پس معلوم میشود که شیطان چیزی و نفس امّاره چیز دیگری است. نفس امّاره از شیطان بدتر است؛ زیرا پیغمبر اکرم(ص) می فرمایند:
«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك»(۹)
دشمنترين دشمنانت، همان نفس تو است كه با خود دارى.
اگر هزار دشمن داشته باشید، از همه خطرناکتر، «نفس امّارهای» است که در درون شما قرار دارد. بنابر این، پس از نفس امّاره، شیطان مانعِ بزرگی برای انسانهاست و خودش نیز قسم خورده که انسان را گمراه خواهد کرد:
﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾(۱۰)
شیطان به به عزّت خداوند قسم خورده است که بر سر راه مستقیم بنشیند و همه ی انسانها را گمراه نماید:
﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾.(۱۱)
عدّه ی زیادی از مردم دنیا، در راه کج و انحرافی هستند: کافر، بیدین، مسیحی، یهودی و...؛ شیطان با آنها کاری ندارد، چون اینها خود به خود گمراه هستند. شیطان سراغ کسانی میرود که در «صراط مستقیم» قرار دارند.
«شیطان»، مانند یک غول بیابانی، مانع رفتن ما به صراط مستقیم میشود؛ همانطور که در قرآن و روایت میخوانیم: وقتی انسان دست در جیب میکند تا مالی را انفاق نماید، هفتاد شیطان دست او را میگیرند و او را از فقر و تنگدستی میترسانند:
﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ﴾(۱۲)
همچنین شیطانِ رجیم، ما را به گناه و معصیت تشویق و ترغیب می کند.
دو نیرو از «نفس» انسان سرچشمه میگیرد و در وجود او قرار دارد که تمام رذائل اخلاقی، معصیتها و گناهان، ریشه در آن دو دارد: آن دو قوّه، «شهوت» و «غضب» هستند. خواستهی قوّهی شهوت، این است که می گوید: مال حرام بخورید، زنا کنید، فحشا و منکرات را انجام دهید و ...، امّا خواسته ی قوه ی غضب این است که می گوید: فحش دهید، آدم بکشید، غیبت کنید، تهمت بزنید و...
غضب و شهوت، کمیته ای به نام «نفس» تشکیل می دهند. نفس، نیرویی مرکّب از غضب و شهوت است که به مجموع خواسته های آن، «هوای نفس» گفته میشود. هوای نفس، انسان را فریب می دهد. حضرت یعقوب(ع)وقتی متوجّه شدند که فرزندانش توطئهای علیه یوسف(ع) انجام داده اند، گفت: عاملی که باعث شد شما چنینکاری را انجام دهید، نفس شما بوده است:
﴿ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ﴾(۱۳)
گفت: [چنين نيست] بلكه نفس شما كارى را براى شما آراسته است. صبرى جميل [لازم است].
حضرت یعقوب(ع)بهفرزندان خود فرمودند: این نفس شماست که شما را به برادرکُشی کشانده است. هوای نفس عامل آن بوده و این کار را برای شما زیبا جلوه داده است. همچنین به تعبیر خود حضرت یوسف، نفس، همواره انسان را به بدی امر میکند:
﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ﴾(۱۴)
مسلّماً نفس [آدمى] پيوسته به بدىها امر مى كند.
نفس امّاره با نیرویی درونی، پیوسته در خواب و بیداری ما را رها نمیکند و فرمان میدهد که به طرف معصیت و گناه برویم.
پی نوشت ها:
(۱) انشقاق / 8-7: «پس آن كه كارنامهاش به دست راستش داده شود،پس زودا كه با حسابى آسان محاسبه شود.»
(۲)انشقاق / 10: «و امّا آن كه كارنامهاش از پشت سرش به او داده شود.»
(۳)کهف / 49: «اين چه كارنامهاى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را وانگذاشته مگر اين كه آن را برشمرده است!»
(۴)ق / 18: «هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اين كه مراقبى آماده نزد اوست.»
(۵)فصّلت / 21.
(۶)ابراهيم / 31: «نه داد و ستدى باشد و نه رفاقتى.»
(۷)عبس / 35-34: «روزى كه آدمى از برادرش بگريزد، و از مادر و پدرش.»
(۸)ابراهيم / 22.
(۹) عدّة الداعي، ص 314.
(۱۰) ص / 82: «پس به عزّت تو سوگند كه بىترديد همهشان را گمراه خواهم كرد.»
(۱۱)اعراف / 16: «براى [گمراهى] آنها حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست.»
(۱۲)بقره / 268: «شيطان شما را از تهيدستى مىترساند و به [تنگ نظرى و] زشتى وا مىدارد.»
(۱۳)يوسف / 83.
(۱۴)يوسف / 53.
منبع
- سلسه مباحث تفسیری حکمت بندگی:آیت الله سید حسن فقیه امامی (جلد اول)ص۱۶۴−۱۶۸