حکمت های طواف (۳)

حکمت های طواف (۳)

۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ 0 فرهنگ و اجتماع

توقیفی بودن عبادات 

در بحث عبادات، فقها معتقدند که عبادات، «توقیفی» است. یعنی وقتی می ­خواهیم کاری را برای خدا انجام دهم، باید آن‌کار مورد رضایت خدا باشد. ولی من نمی­دانم خدا چه‌کاری را دوست دارد؛ شاید عملی در نظر من خوب باشد که خدا دوست ندارد! باید فرمان را از خدا گرفت و کاری را انجام داد که خداوند به آن دستور داده و دوست دارد. بنابر این برای انجام هرعبادتی، باید متوجّه دستور پروردگار باشیم؛ به این‌کار، «تعبّد» می‌گویند. ما باید در انجام احکام دینی، تعبّد داشته باشیم؛ یعنی وقتی خواستیم بدانیم حکمی قابل اجراست یا نه، باید ببینیم که این حکم، از ناحیه ­ی پروردگار متعال صادر شده یا خیر؟ فرمان فقط فرمان خداست و منیّت در احکام، معنایی ندارد:
 
﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه‏﴾(۱)
هر حکمی از جانب غیر خدا، «بدعت» است و باید با آن مبارزه نمود. «بدعت» یعنی این‌که کسی از خودش نظری را مطرح کند و بگوید: نظر من این است! می ­گوییم: نظر تو قابل قبول نیست؛ چون دستورات دینی، باید از جانب خدا بیاید. خداوند در قرآن شریف، سه کلمه از بدترین صفات را به کسانی نسبت می­دهد که «به ‌غیر ما أَنْزَلَ اللَّهُ» حکم می­ کنند. این صفات، یکی «کفر»، دیگری «ظلم» و سوّمی «فسق» می‌باشد. خداوند می­فرماید: هرکسی حکمی دهد که از ناحیه­ ی خدا نشأت نگرفته باشد، این شخص هم کافر، هم ظالم و هم فاسق است:
 
﴿وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ﴾(۲)
﴿وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‏﴾(۳)
﴿وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون﴾(۴)
 
نظر پروردگار متعال، نسبت به قانون­گذار­هایی که از ناحیه­ی خدا نیستند، بسیار کوبنده است. از نظر شیعه، قانون­گذار فقط خداست. حتّی خود پیغمبر اکرم(ص)با آن عظمت و مقام والا که هیچ­کس به پایه‌ی آن نمی‌رسد، به خودشان اجازه نمی ­دهند کوچک‌ترین کار را بدون وحی انجام دهند. پیامبر(ص)وقتی می­ خواهند روی مبارکشان را از بیت­المقدّس به طرف کعبه برگردانند، منتظر وحی الهی می‌مانند! اگر کار به إذن و اراده‌ی پیامبر(ص)بود، این­گونه عمل نمی­ کردند. قرآن ­کریم می­ فرماید:
 
﴿قَدْ نَرى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ﴾(۵)
ما گردش [جستجوگرانه‏] رويت را به آسمان [براى تغيير قبله‏] مى‏بينيم، پس قطعاً تو را به جانب قبله‏اى كه بدان خشنود شوى برمى‏گردانيم. پس [حالا] روى خود را جانب مسجدالحرام بگردان.
 
خداوند می­بیند که سر و صورت پیامبر(ص)به طرف آسمان است و منتظر مانده تا دستور الهی، برای تغییر قبله صادر گردد. پیغمبر(ص)انتظار ­کشید تا وقتی که جبرئیل نازل شد و دستور تغییر قبله را آورد. نکته‌ی مهم این است که: تا وقتی­ از جانب خداوند دستوری نیامد، پیامبر گرامی(ص) هیچ اقدامی نکردند. 
گاهی از پیامبر اکرم(ص) مسأله‌ای می ­پرسیدند و پیامبر(ص)برای جواب، آن را موکول به وحی می‌فرمودند. روزی گروهی خدمت پیامبر(ص) آمدند و سؤالاتی را مطرح نمودند، چون در زمینه‌ی سؤال این افراد، وحی نازل نشده بود، پیامبر(ص) فرمودند: بروید و فردا بیایید. ناگهان تا مدّتی وحی قطع می‌شود! برای این­که خداوند به پیامبر می­ فرماید: چرا وقتی به این افراد گفتی فردا بیایید، «إن­شاء­الله» نگفتی؟ در این حد مسأله دقیق و حسّاس است! به خاطر این­که پیامبر(ص) «إن‌شاءالله» نگفت، مدّتی وحی قطع شد:
 
﴿وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً ،إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّه‏﴾(۶)
و هيچ وقت درباره‏ى كارى مگوى كه فردا چنين مى‏كنم؛ مگر آن‌كه [بگويى:] اگر خدا خواهد.
 
هیچ­وقت بدون این­که إن­شاء­الله بگویید، نگویید فردا این­کار را انجام می‌دهم. به هر حال، وقتی مسأله به این حدّ دقیق است، بنده نمی‌توانم بگویم من چنین می‌گویم و نظر من این است و ...؛ من حقِّ قانون­ گذاری ندارم. بشر در حدّی نیست که بتواند قانون جعل کند. قانون، «حکم الهی» است. بنابر این ما با اهل­سنت، این اختلافات را داریم که می‌گوییم: احکامی که بعد از پیامبر به ­وسیله­ ی افراد مطرح شده و از جانب خدا نازل نشده بود، مشروعیّت ندارند.
به عنوان مثال، خلیفه ­ی دوّم می‌گفت: در زمان پیامبر دو چیز حلال بود که من حرام کردم!(۷)ما می­ گوییم: به چه ­دلیل وقتی پیامبر اکرم(ص)نمی ­تواند «من» بگوید، شما می‌گو­یید: «من»؟ کار، کارِ «منیّت» نیست، کار خداست. در احکام دینی، «من چنین می‌گویم» معنا ندارد، خدا باید بگوید. پیش­داوری و تعیین تکلیف نمی­ توانیم بکنیم. بنابراین ما باید منتظر فرمان خدا باشیم و هرکجا از ناحیه ­ی پروردگار دستوری آمد، به‌جان می­ خریم.
قلب، طرف چپ بدن است. در هنگام طواف، طرف چپ بدن هم به طرف کعبه است. پیام این­ حرکت، آن است که: قلب من به‌عنوان فرمانده­ی بدن، تحت فرمان خداست و اعضا و جوارح من، فرمان قلبی را می­پذیرند که تحت فرمان خدا باشد. در این صورت، عملِ من، «عبادی» خواهد بود؛ و إلاّ اگر فرمان خدا نباشد، عمل، عبادت تلقّی نخواهد شد. پس در هنگام طواف به دور خانه­ی خدا، این پیام را می‌یابیم که: من وقتی خدا را قبول کردم، می‌خواهم او را عبادت کنم و شروع حرکت من از مشرق به مغرب، به‌خاطر آن است که: خدا روی آن فرمان صادر کرده است. این درس مهمّی است که در طواف و از کیفیّت طواف می ­گیریم.
 

نماز طواف

پس از طواف، باید پشت مقام ابراهیم، نماز بخوانیم. نماز طواف بعد از طواف، به چه معنایی است؟
در مباحث قبلی، بیان شد که به تعبیر قرآن، هدف از نماز، «شکر» خداست. ما با نماز، عملاً نشان می­ دهیم که شکر پروردگار متعال را به­جا آورده­ایم. حال که به حج رفته‌ایم، خداشناسی کرده ­ایم، با دل در مشعر، با خدا ارتباط برقرار کرده یم، در منی دشمنان خدا را از سر راه برداشت ­ایم، در مسجدالحرام، با خدا بیعت کردیم، عبادت خدا را انجام دادیم و برای هر نوع عبادتی که فرمانش از ناحیه­ ی خدا برسد، اعلام آمادگی نموده‌ایم، باید برای این مسائلی که طی شد و موجب قرب به خدا گردید، شکرگزار باشیم. نماز، نماد شکر الهی می‌باشد. در روایات و قرآن ­کریم نیز بیان شده است که عبادت، به منظور تشکّر از خداوند است.
حال‌که این موفّقیّت عظیم برای ما پیدا شد و ما بندگان ضعیف الهی، با حج و با آن خدای لایتناهی، ارتباط برقرار کردیم، باید بالاترین شکر را به ­جا آوریم و با این هدف، شکر به‌وسیله‌ی نماز، آن هم پشت مقام ابراهیم(ع) انجام می­ شود.
 
پی نوشت ها:
(۱)انعام/۵۷
(۲)مایده/۴۴
(۳)مایده/۴۵
(۴)مایده/۴۷
(۵)بقره/۱۴۴
(۶)کهف۲۳/۲۴
 

منبع

  • سلسه مباحث تفسیری حکمت بندگی:آیت الله سید حسن فقیه امامی (جلد اول)ص۲۰۶−۲۱۰

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث