حکمت های طواف (۱)

حکمت های طواف (۱)

۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ 0 فرهنگ و اجتماع
مبحث قبلی، در رابطه با «طواف» بود. دربارۀ طواف، مسائل بسیاری وجود دارد؛ از جمله این‌که: نقطه‌ی آغاز حرکت از حجرالأسود است و به همان­جا نیز ختم می­شود. حرکت به دور کعبه، غیر از حرکتی است که در صفا و مروه انجام می­گیرد. این حرکت، صرفاً بر محور خداست. حرکت الهی محض است؛ یعنی اگر کسی علاقه‌مند و عاشق خدا باشد، باید حرکتی لایتناهی بر محور او داشته باشد و نمی‌تواند بی  ­حرکت بماند. 
 

اثبات ایمان در عمل

«حجرالأسود»، سنگ سیاهی می‌باشد که در یکی از ارکان کعبه به کار رفته است و طواف باید از آن­جا آغاز شود. رمز حرکت در طواف ـ به عنوان یک حرکت صددرصد الهی ‌ـ این است که صرفاً نمی ­شود به لفظ اکتفا کرد؛ این‌که صرفاً با لقلقه‌ی زبان بگوییم: ما به خدا ایمان داریم، کافی نیست. تا حرکت نکنیم، ایمان ابراز نمی­‌شود. یعنی باید با عمل، نشان دهیم که واقعاً ایمان داریم؛ چون حرکات و اعمال ما، نشان­گر ایمان ماست. 
در روایتی امام صادق(ع) فرمودند:
 
«الْإِيمَانُ عَمَلٌ كُلُّه»‏(۱)
ایمان، در عمل تجسّم پیدا می­ کند.
 
اگر من بگویم: «لا اله الا اللّه»، ولی هیچ‌کاری نکنم: نه نمازی بخوانم، نه انفاق کنم، نه زکات بدهم، نه حج به جا آورم و... ایمان من یک لقلقه‌ی زبانی بیش‌تر نیست. همان‌طور که امام حسین(ع) نیز در مورد ایمان اکثر مردم فرمودند:
 
«إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون‏»(۲)
 
عامّه­ ی مردم ـ که ایمان در جانشان رخنه نکرده ـ بنده‌ی دنیا هستند و این‌که تظاهر به دین می کنند، لقلقه‌ی زبانی است. «يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ»: تا جایی­که لطمه به معیشت آن‌ها نخورد، دم از دین می­زنند. ولی وقتی آزمایش پیش می ­آید: «قَلَّ الدَّيَّانُون»؛ آن­هایی که دین باورند، بسیار کم هستند. مثلاً وقتی مسئله‌ی جهاد پیش می­ آید، امتحان بسیار بزرگی رخ خواهد داد. کسی­که می­ گوید: من ایمان دارم، از دادن جان، مال و عرضش هیچ ابایی ندارد و در این جهاد شرکت می ­کند. به تعبیر قرآن، با «نفس» جهاد می­ کند؛ یعنی جانش را کف دستش می­ گذارد. در این موقع معلوم می ­شود که شخص راست می­ گوید. یا این‌که مالش را در راه خدا انفاق می ­نماید و اسم آن را «صدقه» می‌گذارند.
صِرف گفتن «لا اله الا اللّه» و تظاهر به ایمان، برای مؤمن کافی نیست و به عمل نیاز است. ما در طواف، نشان می ­دهیم که اگر عشق و علاقه به خدا داریم، عمل ما نشان­گر ایمان ماست و آن را تأیید می‌کند. 
 

شروع کارها با نام خدا

شروع عمل، باید برای خدا و ختم آن نیز برای خدا باشد. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی وظیفه ­ی ما را در موقع شروع هر عملی بیان می‌کنند و می‌فرمایند:
«كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ «بِسْمِ اللَّهِ» فِيهِ فَهُوَ أَبْتَر»(۳)
هر کار مهمّی که با نام خدا (بسم الله) شروع نشود، ناقص می‌ماند. 
 
برای بیان عظمت این حدیث، مقداری راجع به آن توضیح داده می‌شود. باید دانست  آن­چه در عالم هستی وجود دارد، همه از بین می­ رود. خداوند در قرآن شریف، قانون و ضابطه ای را بیان نموده که هیچ استثنائی برای آن وجود ندارد:
﴿كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه‏﴾(۴)
جز ذات او، همه چيز فانى است.
تمام چیزهایی که در عالم وجود دارد، رو به نیستی می ­رود؛ آسمان با آن همه عظمتش، از بین خواهد رفت:
 
﴿يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُب﴾(۵)
 
خداوند سفره­ ی این آسمان را مثل طوماری جمع می کند. خورشید با آن همه عظمت و بزرگی، نابود خواهد شد:
 
﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ، وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت﴾(۶)
 
مرگ خورشید فرا می‌رسد. یکی از دانشمندان خارجی، پیش­بینی کرده است که تا چند هزار سال دیگر، نور خورشید طبق پیش­بینی قرآن، گرفته خواهد شد و آثار آن محو می­ گردد. او نظرات خود را در کتابی به نام «مرگ خورشید» نوشته است.
 
﴿وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَر﴾(۷)
 
ماه و خورشید، هر دو جمع می ­شوند. کوه­ها با این صلابت چشم­گیر، از بین می­ روند:
 
﴿وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا﴾(۸)
 
مثل پشم زده شده، ذرّاتش از هم جدا می‌شود و از بین می ­رود. کوه­ها پودر می­ شوند و دیگر اثری از آثار آن باقی نمی­ ماند، تا جایی­که:
 
﴿وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ﴾(۹)
 
زمین که به وسیله‌ی کوه‌ها ناهمواری داشت، صاف می­ شود و کوه‌ها از بین می­ روند. تمام انسان­ها نیز از بین خواهند رفت:
 
﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت﴾(۱۰)
 
استثناء هم ندارد. ملائکه نیز از بین می­ روند؛ حتّی کار عزرائیل نیز به جایی می­ رسد که وقتی بنا می­ شود قبض روح گردد، کسی نیست که او را قبض روح کند! چون او، همه‌ی موجودات را قبض روح کرده است؛ تا این­که خداوند، عزرائیل را قبض روح می
­کند.(۱۱) نه ملائکه نه عرشیان نه فرشیان، نه نباتات، نه جمادات، هیچ چیز دیگری باقی نمی­ماند: ﴿كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه﴾؛ همان­طور­که قبل از حدوث عالم هیچ‌چیز نبود، همه چیز، به جز ذات خداوند، از بین می ­رود.
انسان­ها ذاتاً دوست دارند جاوید باشند و آثارشان باقی بماند. آیا تدبیری هست که ما تلاش­ها و زحماتی که می­ کشیم باقی بماند؟ راه آن چیست؟ در دنیا وقتی بخواهیم چیز سبکی را که در معرض تغییر و تحوّل است، ثابت نگه داریم، آن را به چیزی که ثبات دارد، وصل می‌کنیم؛ مثلاً اگر کاغذ اعلامیه را گوشه­ ای بگذاریم، باد آن را جابه­جا می‌کند و نمی­ گذارد سر جای خود باشد، ولی وقتی آن را به دیواری می ­چسبانیم، چون دیوار می ­ماند، به برکت استحکام آن دیوار، کاغذ هم باقی خواهد بود.
در رابطه با اعمال نیز باید همین کار را انجام دهیم؛ انسان خواهان باقی ماندن اثر زحمات خود می‌باشد. راه باقی ماندن اعمال، این است که: آن را به خدا که همیشه ماندگار و پایدار است، وصل کنیم. این رمز ثبات و بقای عمل ماست. بر خلاف شرک و ریا، که اعمال را نابود خواهد کرد. قرآن کریم به پیامبر گرامی (ص)می­ فرماید:
﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُك‏﴾(۱۲)
اگر برای خدا شرک قائل شدی، عمل تو هبط و ناچیز می­ شود؛ یعنی عمل منهای خدا، پوچ و هیچ است. ولی عمل به اضافه‌ی خدا، یعنی عملی جاوید و ماندنی. حدیث می ­فرماید:
 
«كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ فِيهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَر»؛ هرکاری هر قدر مهمّ و باعظمت باشد، اگر به نام خدا آغاز نشود، ماندنی نیست.
 
به همین علّت ما عملاً در طواف، می‌خواهیم نشان دهیم که اگر حرکتی را آغاز کردیم، با نام خدا و برای خدا شروع می‌کنیم تا بماند. 
 
پی نوشت ها:
(۱) الکافی-ج۲-ص۳۲
(۲)تحف العقول، ص 245. 
(۳) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري(ع)، ص 25.  
(۴) قصص / 88.
(۵)انبياء / 104: «روزى كه آسمان را چون طومار نوشته‏ها درهم مى‏پيچيم.»
(۶) تکوير / 2-1: «آن‏گاه كه خورشيد درهم پيچيده شود،و آن‏گاه كه ستارگان تيره شوند [و فرو ريزند]»
(۷) قيامت / 9: «و خورشيد و ماه يك جا جمع شوند.»
(۸) واقعه / 5: «و كوه‏ها [به تمامى‏] خرد و ريز شوند.»
(۹)غاشيه / 20: «و به زمين كه چگونه گسترده شده.»
(۱۰)آ­ل­عمران / 185: «هر كسى مرگ را مى‏چشد.»
(۱۱) الكافي، ج ‏3، ص 256
(۱۲) زمر / 65: «اگر شرك ورزى مسلماً عمل تو تباه مى‏شود.»

منبع

  • سلسه مباحث تفسیری حکمت بندگی:آیت الله سید حسن فقیه امامی (جلد اول)ص۱۵۳−۱۵۵
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث