حکمت های سعی بین صفا و مروه (۲)
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ 0 فرهنگ و اجتماعاین دنیا نیز جای ماندن نیست؛ انسانها حالت مسافری را دارند که چند صباحی در این دنیا هستند و می روند. عاقل کسی نیست که دلبستگی به آن پیدا کند. وقتی میبیند دنیا راهی بیش نیست و بهسوی منزلگاه ابدی در حرکت است، سعی میکند منزل ابدی را آباد کند. ﴿وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ ﴾، کسی که در اعمال و کردارش به دنبال آن است که آخرتش را بهدست آورد، ﴿وَ سَعى لَها سَعْيَها ﴾ و آنچه تلاش میکند بر محور آخرت و بهمنظور آباد کردن آنطرف باشد، ﴿فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورً﴾، خدا از اعمال آنها قدردانی میکند. البتّه ما میتوانیم به کارهای دنیایی خود، «رنگ آخرت» بزنیم. مثلاً در کارهای روزمرّه مانند غذاخوردن، میتوانیم غذا را بهمنظور نیروگرفتن برای عبادت بخوریم؛ این میشود رنگ آخرت. از معصوم(ع) سؤال شد: شخصی به دنبال کسب و کار می رود، تا درآمدی به دست آورد و خرج فقرا یا باقیّاتالصّالحات کند، آیا کار او دنیوی است؟ امام(ع)فرمودند: این طلب دنیا نیست؛ گرچه ظاهراً کار می کند، پول جمع می کند، پسانداز مینماید و از امور ظاهری دنیاست، ولی چون هدفش این است که درآمد خود را بهمصرف کارهای خیر برساند و برای آخرت او ذخیره شود، اینکار طلب آخرت است. ما با «نیّت» و ارادهی خود، می توانیم به کارهای روزمرّه، رنگ آخرتی بزنیم. بهعنوان مثال: گاهی هدف ما در صلهی رحم، وقت گذراندن است و گاهی بهخاطر اینکه دستورخداست. طلب رضای خدا، خواستن آخرت است. ﴿وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها﴾ کسیکه برای آخرت پسانداز میکند، ﴿فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا﴾، تلاش او مورد قدردانی خداوند قرار می گیرد.
حال آنهاییکه مقصدشان آخرت نیست، تلاش می کنند، جمع می کنند و یک عمری را به این کیفیّت می گذرانند؛ بعد چراغ عمرشان خاموش می شود و چیزی هم همراهشان نمی برند! تلاش این افراد بی نتیجه است؛ زیرا چیزی همراه خود نم یبرند و در نتیجه، خداوند از اعمال اینها قدردانی نمی کند.
در سعی بین صفا و مروه، این درس را فرا میگیریم که: ما پس از طواف و ارتباط با خداوند، نمی توانیم بدون عمل برای همیشه این ارتباط را حفظ کنیم. اگر خواستیم این ارتباط همیشه برقرار باشد و خدا نظر عنایتی به ما بکند، باید برای آخرت تلاش کنیم. و اگر تلاشی برای دنیا میکنیم، باید به آن رنگ اخروی بدهیم تا آن عمل، آخرتی شود. همهی کارهای ما، باید «عبادت» باشد؛ «عبادت»، یعنی کاری که به دستور خدا انجام می دهیم.
﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون﴾(۱)
و جن و انس را نيافريدم مگر براى اينكه مرا بندگى كنند.
خداوند می فرماید: ما جن و انس را جز برای عبادت نیافریدیم. عبادت در حقیقت، یک نوع تلاش بهدستور خداست؛ به رکوع برو، چَشم؛ به سجده برو، چَشم؛ مالت را انفاق کن، جهاد کن و ...، چشم؛ این کارها عبادت است و ما برای عبادت خلق شدهایم. عبادت میان ما و خدا ارتباط برقرار میکند و بههمان اندازه که عبادت می کنیم، قرب پیدا خواهیم نمود. «کمال» یک انسان، در «قرب» اوست.
خداوند متعال، برای ارتقاء مقام انسان، محبّت بسیاری به او کرده است. در سورهی مبارکهی حمد م یخوانیم:
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ ،الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ،مالِكِ يَوْمِ الدِّين، إِيَّاكَ نَعْبُدُ ﴾(۲)
ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است. آن هستى بخش مهربان، صاحب روز جزا. [بار الها] تنها تو را مىپرستيم ...
در این سوره، اوّل می گوییم خدا «ربّ» است؛ مربّیِ جسم و جان ماست. مربّیِ هستی ماست و دنیا وآخرت در اختیار اوست. مهربان است و بخل ندارد؛ پس مارا دوست دارد و می خواهد به تکامل برسیم. آخرت در اختیار اوست و مالک آن است؛ حال که اینگونه است: ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ ﴾؛ او را میپ رستیم. چون خدا مربّی ماست و آخرت در دست اوست، باید با او ارتباط برقرارکنیم، تا بتوانیم او را عبادت نماییم. انسان ناقص، باید عبادت کند، تا کامل شود. انسان با عبادت، کمکم از مقام حیوانی به معنویّت ارتقاء مییابد. قرآن شریف، تعبیر بسیار زیبایی در رابطه با حرکت انسان به سوی خدا دارد و میفرماید:
﴿يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ ﴾(۳)
اى انسان! مسلّماً تو با تلاش و رنجى فراوان، به سوى پروردگارت مىروى، پس ديدارش خواهى كرد.
ای انسان، تو با عبادتهای خود، دست و پا میزنی تا خودت را از لجنزار دنیا نجات دهی و به خدا متّصل گردانی. حال که تلاش میکنی تا به خدا برسی: ﴿ فَمُلاقيهِ﴾. پس به خدا خواهی رسید؛ دست از تلاش برندار.
خداوند در آیات دیگری، به ما میفهماند که ما در گودالی قرار داریم. وقتی از مادر متولّد میشویم، در گودال دنیا که «سمبل مادیّت» است، میافتیم؛ در این گودال و چاه عمیق، باید دست و پا بزنیم و پلّه پلّه، به طرف بالا حرکت کنیم، تا به سمت خدا نزدیک گردیم. انسان باید مانند قطرهای، به دریای بیکران الهی متّصل گردد. قدرت و علم لایتناهی، نزد خداست؛ ما باید برای تکامل، به این دریای بیکران وصل شده و خدایی بشویم، تا بتوانیم کارهایی خدایی انجام دهیم. آنهاییکه معجزه میکردند، تلاشگران بهسوی خدا بودهاند و خدا، یک نمونه از قدرت و علم خود را به آنان داده بود. این افراد، از گذشته، حال و آینده اطّلاع داشتند؛ از ظاهر و باطن آگاه بودند؛ قدرت آنها بهگونهای بود که با «اراده» کارها را انجام میدادند، زیرا به خداوند اتّصال پیدا کرده بودند. البتّه مسلّم است که وقتی انسان با چنین منبع علم و قدرتی ارتباط داشته باشد، میتواند کارهای محیّرالعقول بسیاری انجام دهد؛ این خاصیّت عبادت است.
انس و جن، استعداد رشد و قرب بهسوی خداوند متعال را دارند؛ منتهی این استعداد باید شکوفا شود و فقط به وسیله ی عبادت شکوفا میگردد و انسان به مقام قرب الهی دست مییابد.
در اثر سعی و تلاش، انسان میتواند به مقامات بالا و والایی دست پیدا کند. این درس را در مکّهی معظّمه، بعد از مسئل هی طواف و در سعی بین صفا و مروه میآموزیم؛ در سعی میگوییم:
«خدایا! ماآمدهایم و با تو ارتباط برقرارکردهایم و تازه با تو آشنا شدهایم، امّا با تو فاصله داریم، باید کار و تلاش کنیم تا این فاصله برداشته شود و بتوانیم آرامآرام به مقام قرب نائل گردیم.»
انسان، استعدادِ کمال را دارد؛ امّا اگر چاشنی ایمان و عمل در او نباشد، این استعداد بروز نخواهد کرد. اعمال ما در مناسک حج، نشان میدهد که باید تلاش کنیم و خداوند نیز به ما توفیق ارتباط با خود را بدهد، تا عمل ما مورد عنایت خداوند قرار گیرد و به این وسیله، آخرتمان را آباد نماییم.
پی نوشت ها:
(۱) ذاریات/۵۶
(۲)حمد۲/۵
(۳)انشقاق/۶
منبع
- سلسه مباحث تفسیری حکمت بندگی:آیت الله سید حسن فقیه امامی (جلد اول)ص۲۲۴−۲۲۷