حکمت های نماز طواف و سعی صفا و مروه (۲)
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ 0 فرهنگ و اجتماعمعانی و انواع شعائر
«شعائر»، جمع «شعیره» است و شعیره به معنای «نشانه و علامت» میباشد.1 وقتی انسان میخواهد مطلبی را به دیگری بفهماند، یک چیزهایی را بهعنوان علامت، برای رساندن مفاهیم استفاده می کند. این علائم و نشانه ها، گاهی «لفظی»، گاهی «کتبی» و گاهی «عملی» هستند و در بعضی، «عین خارجی» میباشد. اینها، نشانه هایی است که انسانها برای فهماندن آنچه در ذهنشان است، قرار دادهاند. برای تبیین بحث، به تشریح انواع شعائر و ذکر چند مثال پرداخته میشود.
شعائر لفظی
«شعائر لفظی»، آن چیزیهایی است که انسان به عنوان نشانه، با زبان خود می گوید، و آنچه را با زبان بیان میکند، برای اهداف خود، نشانه قرار می دهد. شعائر لفظی، در هر مورد و موضوعی، جمله یا کلام خاصی است. مثلاً شعار پیامبراسلام(ص)که با زبان میفرمودند و هدفشان را بهواسطهی آن بیان می کردند، «لاَ اِلهَ اِلّا اللَّه تُفلِحُوا»(۱) بود. حضرت میخواستند به مردم بفهمانند که هدف ما از این قیام و نهضت اسلامی، این استکه شما، تمام معبودها را کنار بگذارید و فقط «الله» را بپرستید. اگر اینکار را انجام دادید و «لا اله الا اللّه» گفتید، رستگار می شوید. تمام گرفتاریها، جنگها و بدبختیهای شما، بهخاطر این است که یا اصلاً متوجّه خدا نیستید، یا اگر متوجّه هستید، برای خدا شریک قائل شدهاید. این شعار، شعارِ لفظی پیامبر اسلام (ص) بود.
یا مثلاً شعار مسیحیها، در این سه کلمه خلاصه می شود: «أب، إبن و روحالقدُس». آنها سه خدا را میپرستند که اسم یک خدا «أب»، به معنای پدر است، یک خدا «إبن» بهمعنای پسر که حضرت عیسی باشد و یک خدا هم «روحُ القدُس» است که ما از آن به جبرئیل تعبیر میکنیم. یا مثلاً موقعیکه انقلاب اسلامی پیش آمد، سه کلمه بر سر زبانها به عنوان شعار بود و اهداف انقلاب را مشخّص می کرد: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». این سهکلمهی مقدّس، زیر بنای انقلاب اسلامی را مشخّص میکرد.
شعاری که انتخاب می شود و اهداف یک انقلاب را بیان می کند، باید چند خصوصیّت داشته باشد. اگر این خصوصیّات را نداشته باشد، شعار ناقص خواهد بود:
- خصوصیّت اوّل: شعار باید بسیار «روشن و گویا» باشد که همهی انسانها، معنا و مفهوم آن را بفهمند و درک کنند.
- خصوصیّت دوّم: «کوتاه و مختصر» باشد؛ اگر چنانچه شعار طولانی شد، در ذهن مردم نمیگنجد. شعار باید یک جملهی کوتاه و مختصر باشد که حتّی بچّه ها هم بتوانند تکرار کنند و در ذهنشان بماند.
- خصوصیّت سوّم: «محسوس و قابل لمس» باشد؛ یعنی پیچیده نباشد و مردم بتوانند آن را کاملاً لمس نمایند.
- خصوصیّت چهارم: «مطابق با نیاز» جامعه باشد و نیاز جامعه را بهصورت یک شعار درآورند.
- خصوصیّت پنجم: «بسیار حسّاس، تکان دهنده وکوبنده» باشد، تا اگر در مقابل دشمن شعار داده شد، بدن دشمن به لرزه درآید. همانطور که در جنگهای صدر اسلام، مسلمین با شعار «الله اکبر»، بدن دشمن را به لرزه درم یآوردند. در انقلاب اسلامی ایران نیز ما این شعار را تجربه کردیم که چقدر کوبنده بود.
- خصوصیّت ششم: شعار باید بهگونهای باشد که در طول نهضت و انقلاب، بتوانیم آن را تکرار کنیم؛ یعنی تا رسیدن به هدف، «عوض نشود و تغییر ناپذیر» باشد. شعارها نباید مقطعی باشند که فقط به درد اوّل کار، یا فقط وسط کار بخورد؛ باید از اوّل تا آخر حیات نهضت، شعار «جامع» باشد.
- خصوصیّت هفتم: شعار باید «منحصر به فرد» باشد. مثلاً شعار «لا اله الا اللّه»، در هیچ ملّتی مشابه ندارد؛ تنها ملّتی که از این شعار در حرکتهای خود استفاده میکند، مسلمانان هستند. یهودی، مسیحی، بت پرست، آتش پرست و ... چنین شعاری ندارند و منحصر به فرد است.
پس هر جمله ای را نمی توان شعار قرار داد. شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در اوّل انقلاب، نشانگر اهداف این انقلاب بود. این شعار، تا آخر ماند و خواسته ی همه ی مردم بهشمار میرفت. همه می فهمیدند و معنای آن را درک میک ردند. الفاظ سهل المقوله ای داشت و بسیار کوبنده و جالب بود. اینها، خصوصیّات شعار لفظی است که شعار انقلاب نیز همهی این خصوصیّات را داشت. شعارهای لفظی مانند: «لا اله الا اللّه»، دارای پیامهای مقدّسی میباشند.
شعائر کتبی
گاهی شعارها، «کتبی» است و آن را بهعنوان نشانه و علامت قرار میدهند. پرده، تابلو و پارچههایی که مینویسند، همگی از نوع شعارهای کتبی است. مثلاً در تابلو نوشته شده در این مغازه چه چیزی به فروش میرسد. گاهی تصویر و عکسهایی هم دارد که مشخّصات شغل را بیان میکند.
در گذشته در ایران، روی پرچمها، یک «شیر» به صورت خوابیده می کشیدند. این شیر، نشانگر «شجاعت» ملّت ایران بود. ولی بعداً اشکال گرفتند که شیر وقتی بخواهد شجاعتش را نشان بدهد، می ایستد و به صورت خوابیده نیست. پس بر روی پرچم، شیر را بهصورت ایستاده کشیدند. بعد دیدند که اگر کسی شجاعت داشته باشد و «سلاح» در دستش نباشد، موفّق نیست. همانطور که در اسلام نیز ما دستور داریم:
﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه﴾(۲)
اگر سلاح در اختیار ما نباشد، نم یتوانیم کاری انجام دهیم و نیروی نظامی بدون وسیله کارآیی ندارد؛ برای اینکه نشان دهند مردان و سربازان ما شجاع هستند و روحیّه دارند، و دشمن را بترسانند، یک شمشیر دست شیر دادند. بعد دیدند که اگر بخواهیم بگوییم که زور داریم، ولی «عِلم» نداریم، این هم خوب نیست! باید هم «عِلم» داشته باشیم و هم «قدرت»؛ پس اگر علم بدون قدرت و یا قدرت بدون علم باشد، ملّّت موفّق نیست؛ لذا برای اینکه نشان دهند ما ملّتی قدرتمند و علمی هستیم، یک خورشید نیز روی کمر شیر گذاشتند تا نشان دهند که ملّت ایران، ملّتی شجاع، مسلّح و متّکی به علم و دانش است. این شعار کتبی است که دارای این پیامهای خاصّی میباشد.
شعائر عملی
«شعائر عملی»، شعارهایی هستند که بهصورت عملی، بیان کنندهی هدفی میباشند. مثلاً وقتی در مقابل شخصی دست به سینه میگیرید، یا سرباز در مقابل فرمانده دست به گوش میگیرد، به معنای «احترام و تعظیم» است. در اسلام، شعارهای عملی زیادی وجود دارد؛ تمام اعمال ما در نماز، اعمّ از تکبیرات، قیام، رکوع، سجود و... هرکدام پیامی دارد. یا در مسائل حج، وقوف در عرفات، مشعر، منی، رمی و رجم، قربانیکردن، طواف، تقصیر و ... هر کدام پیام خاصّی دارد. همهی آنها، شعائر عملی هستند. عالیترین، گویاترین و جامعترین شعائر در اسلام وجود دارد که در هیچ امّتی نیست. جالب اینکه حضرت ابراهیم(ع) نیز در دعاهای خویش، از خداوند متعال میخواهند که اعمال حج را طوری قرار دهد که دارای پیام و نوعی شعائر عملی باشد؛ لذا میفرمودند:
﴿وَ أَرِنا مَناسِكَنا﴾(۳)
خدایا! به ما نشان بده که چگونه کارهایمان را انجام دهیم، تا این کارها، «پیام» داشته باشد و موجب «سازندگی» گردد.
شعائر عینی
یک سری از شعارها، «شعارهای عینی» هستند. مثلاً گاهی پرچمی نصب میکنیم که علامت روضه است. نه چیزی روی آن نوشته میشود، نهکلامی از آن صادر می گردد، امّا خودِ طرحِ پرچم ـ یک طرح مثلثی شکل و سیاه رنگ ـ نشان میدهد که اینجا مجلس عزاداری امام حسین(ع) است.
یا مثلاً گنبد و مناره هایی که وجود دارد، نماد و علامت یک مسجد میباشد. گنبد و مناره، شبیه یک انسانی است که ایستاده و دستهای خود را به سمت آسمان بلند کرده است و مناجات می خواند؛ گنبد، به منزلهی سر انسان و مناره به منزلهی دستان اوست. اینها پیام دارد. مرحوم آقای فلسفی(ره)میفرمودند: گنبد مسجد امام، مثل یک انگشتر فیروزه است که در دست یک انسان میدرخشد.
پی نوشت ها:
(۱) المفردات فی غریب القرآن-ص۴۵۶
(۲)انفال/۶۰
(۳)بقره/۱۲۸
منبع
- سلسه مباحث تفسیری حکمت بندگی:آیت الله سید حسن فقیه امامی (جلد اول)ص۲۱۳−۲۱۷